بايد عاشق شد براي ازدواج؟؟؟


tafakor90

salam khoshhal misham ba man bashin va jadedtaren haro begem

باید عاشق شد برای ازدواج؟

 

 

يكى از مسايلى كه هميشه ذهن ما را به خود مشغول مى‏كند، جايگاه عشق در ازدواج است. به راستى عشق چيست؟ آيا عشق، گناه است؟ آيا ازدواج بدون عشق، مى‏تواند معنايى داشته باشد؟
سلامت-يكى از مسايلى كه هميشه ذهن ما را به خود مشغول مى‏كند، جايگاه عشق در ازدواج است. به راستى عشق چيست؟ آيا عشق، گناه است؟ آيا ازدواج بدون عشق، مى‏تواند معنايى داشته باشد؟ عشق بايد پيش از ازدواج به وجود آيد و يا بعد از آن؟ آيا عشق لزوما بايد انسان را به طرف انسانى ديگر سوق دهد؟ عشق به چه عواملى بستگى دارد و چگونه به وجود مى‏آيد؟ عشق چگونه استمرار مى‏يابد و چگونه خاتمه مى‏يابد و يا چگونه رشد پيدا كرده و به تعالى مى‏رسد؟
عشق را مى‏توان جاذبه و كشش قلبى انسان به سوى كمال و جمال دانست. زيبايى، يكى از كمالات است و زيباى مطلق، خداست. عشق را جز با عشق نمى‏توان شناخت. عشق را جز عاشق نمى‏تواند درك كند اما براى نزديك شدن موضوع به ذهن، مى‏توانيم از مثال‏هاى موجود در مراتب پايين‏تر موجودات زنده استفاده کنيم.
عشق در مرتبه‏اى بسيار عالى‏تر و به عنوان عالى‏ترين تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى كمال و زيبايى مطلق سوق مى‏دهد. انسان را خدا به گونه‏اى آفريده است كه وقتى به سوى کمال متمايل مى‏شود، با تمام وجود به سمت آن كشيده مى‏شود. به اين ترتيب، عشق مطلق، كشش قلب انسان به سوى خداوند است.
عشق، ماهيتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نيز خداست ولى اينكه چرا عشق كه اصالتا ‏بايد متوجه خدا باشد، به انسان‏ها تعلق پيدا مى‏كند، مى‏توان به اين طريق به آن پاسخ داد كه عشق در مراتب پايين‏تر انسانى به سمت نشانه‏هايى از جمال و كمال الهى كه در انسان‏ها به عنوان خليفه او به وديعت گذاشته شده است، متوجه مى‏شود. انسانى كه هنوز نمى‏تواند دركى از جمال و كمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمال‏هاى عينى و قابل رؤيت كشيده مى‏شود و به سوى كمالات و عواطف انسانى كه نشانه‏هايى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پيدا مى‏كند. به عبارت ديگر، عشق يك انسان به انسان ديگر، اگر خالى از هواها و اميال نفساني باشد، نشانه‏اى از عشق به كمال مطلق است.مقايسه عشق و هواى نفس
با توضيحى كه داديم، عشق را بايد عامل تكامل‏بخش انسان بدانيم. بنابراين بايد آن را از ارضاى نيازهاى معمولى و مشترك حيوانى متمايز کنيم. اگر ما براى رفع نيازهاى خود به چيزى يا به انسانى نيازمند باشيم، اين نياز ميان ما و آن شى‏ء يا انسان، نوعى وابستگى ايجاد مى‏كند؛ ولى اين وابستگى را نبايد با كشش عاشقانه يكى بدانيم و اين را بايد از نوع هواى نفس بدانيم؛ حال آنكه عشق از جمله صفات برتر و متعالى انسانى است. هدف هواى نفس، ارضاى خويشتن است؛ ولى هدف عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بينجامد. بنابراين ملاك مشخص براى تميز بين عشق و كشش اميال، در همين است كه عاشق درصدد رضايت معشوق است و نه رضايت خويش. عاشق وقتى با معشوق كامل مواجه مى‏شود، همه چيز و حتى اميال خود را از دست ميدهد. به بيان ديگر، ‏بايد فرديت فرد و خود بودن او نيز زايل شود تا معشوق نزد وى تجلى كامل بيابد. با اين توصيف بايد عشق يك انسان به انسان ديگر را از تمايلات و كشش‏هاى مبتنى بر نيازهاى وى، منفك و مجزا كرد. به اين ترتيب است كه اگر فردى نشانه‏اى از عشق را در دل خويش نسبت به فردى ديگر دارد، بايد در درجه اول به معشوق خود بينديشد و نه به خويشتن خويش. اگر براى ارضاى تمايل خود، معشوق را به صورت‏هاى گوناگون قربانى كند و از آن جمله دست به عملى ‏زند كه آبروى وى را خدشهدار سازد، بايد مطمئن باشد كه اين عشق نيست بلكه يك كشش از نوع نفساني است.عشق، مكمل ازدواج است
با اين بحث، به موضوع جايگاه عشق در ازدواج وارد مى‏شويم. سوال اين است كه اگر كسى فردى از جنس مخالف را دوست بدارد و به راستى عاشق او باشد، آيا اين امر مى‏تواند تنها عامل تعيينكننده ازدواج آن دو به شمار آيد؟ بايد در پاسخ بگوييم: نه، زيرا ازدواج در حقيقت نوعى مشاركت اجتماعى است كه در آن، دو انسان بايد از جهات گوناگون با يكديگر تناسب عملى داشته باشند كه از آن جمله، تناسب اعتقادى، اجتماعى، عقلانى، تحصيلى و... است. انسان در ازدواج، تمامى نيازهاى سطوح مختلف خود را از ابتدايى‏ترين نيازهاى غريزي تا عالى‏ترين نيازهاى انسانى به مشاركت مى‏گذارد. براى تشكيل يك خانواده، بايد تناسب بين دو انسان براى برآوردن تمامى نيازها در حد بالايى وجود داشته باشد. بنابراين، براى ازدواج مى‏بايد ما به انسانى بينديشيم كه بتواند قسمت اعظم نيازهاى مختلف ما را مرتفع كند. عشق مى‏تواند مكمل چنين ازدواجى باشد و نه تنها عامل تعيينكننده آن. با وجود اهميت و تعالى عشق در زندگى، نيازهاى واقعى انسان نيز حقيقتى انكارناپذيرند. انسان

عاشق نمى‏تواند به عشق اكتفا كند و از نيازهاى خود از اين طريق چشم بپوشد. بهتر است كه براى ازدواج انسانى را انتخاب كنيم كه در برآوردن نيازهاى مختلف، ما را يار، همراه و همسر باشد؛ نه اينكه تنها به دليل عشق، انسانى را برگزينيم. ازدواجى كه بدون توجه به نيازهاى گوناگون انسان، صورت پذيرد و تنها بخواهد عشق را تأمين نمايد، بسيار زود شكست خواهد خورد.
عشق در قلب سالم
آيا عشق قبل از ازدواج، اساسى‏تر و با دوام‏تر است يا عشق بعد از ازدواج؟ پس از آنكه انسان مناسبى را براى ازدواج برگزيديم و با او در يك مشاركت انسانى وارد شديم، بايد منتظر آن باشيم كه عشقى پاك ميان ما زاده شود. چنين عشقى، در زندگى روشنايى مى‏آفريند و هر قدر زن و شوهر به پختگى و كمال نزديك‏تر مى‏شوند، پاكى و خلوص اين علاقه‏مندى را بيش از پيش در قلب خود احساس مى‏كنند

 

 

 

 

 

 

 



نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
شماره تماس :
آدرس سایت :
نام شهر شما :
نحوه ي آشنايي شما با ما :
عنوان پیغام:
پیغام :

ابزار تماس با ما

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت 10:33 توسط zarirazmekar| |


Power By: LoxBlog.Com